یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول رشد خود پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوش بختی کنند و از زندگی با آن ها لذت ببرند و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند. در بین ارتباطات انسانی، نیاز به ارتباط با جنس مخالف هم در مقطعی از زندگی انسان مطرح میشود و این زمانی است که دختر و پسر تصمیم میگیرند تا همسر آینده را انتخاب کنند و در این ارتباط مقطعی که لازمه شناخت از همدیگر است، اصولی مطرح هستند.( هر چند که در مرحله رشد و گذار از دوره نوجوانی که اعتماد به نفس به شکل پذیرش نقش های خود مطرح میشود اگر ضعف و سستی مشاهده شود برای کسب هویت و هویت یابی تاسی از الگوهای رایج اجتماعی فرد را به سمت ارتباط میکشاند که خود نیاز به بحثی کارشناسانه دارد و این مقال مجالی برای توجه به آن ندارد).
باید توجه داشت که نیروی پیوند جویی دو جنس مخالف، دل دادگی های پسرانه و دلبری های دخترانه و دل بستگی های طرفین، در قشر جوان وجود دارد. البته ایتن ارتباط ها و علاقه ها منشاء تشکیل خانواده و بقای نسل و ادامه حیات میگردند. ولی باید در چهارچوب اخلاقی و شرعی باشند و گرنه در دام ترفندهای بیماران اجتماعی گرفتار شدن عجیب بنظر نخواهد رسید.
گاهی این علاقه ی درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چهارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج میشود و به سوی بی عفتی و گناه کشیده میشود که این امر بسیار ناشایست و غیر اخلاقی است و آنهم زمانی است که ارتباط سالم روابط دختر و پسر را در ارتباط جنسی خلاصه میکنند.
در این نوشتار سعی خواهد شد تا چهارچوب ارتباط با جنس مخالف که گاهی برای انتخاب همسر لازم است، توسط آسیب شناس رفتاری طبق اصول و قواعد ارتباط سالم و موثر و مطابق معیارهای اسلامی و اخلاقی مورد توجه قرار بگیرد.
تعریف دوستی دختر و پسر:
بر اساس قواعد کلی حاکم بر ارتباط میان فردی، نمی توان هر ارتباطی را دوستی دختر و پسر نامید. بلکه میتوان گفت: ” دوستی دختر و پسر یعنی ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط محبت، صمیمیت،عشق و علاقه ی قلبی وجود دارد و از اینرو ارتباط دو کودک با ارتباط تحصیلی یا ارتباط معلم و شاگرد و مانند آن، که برای اهداف خاصی است، نمی تواند از مقوله دوستی دختر و پسر باشد.
قسمت اول: انگیزه های برقراری ارتباط با جنس مخالف:
- وعده ازدواج: یکی از بهانه های ارتباط بین پسران و دختران وعده ازدواج از ناحیه پسر است و معمولا با این وعده ها پسران با دختران ارتباط پیدا میکنند. در حقیقت، دختر و پسر یا طرح مساله “ازدواج” با یکدیگر رفاقت کرده، سعی میکنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند، اما حقیقت این است که این وعده ها در حد خیال بافی می مانند و جامه عمل نمیپوشند، زیرا خانواده چنین افرادی را در حد لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمییابند طرح مساله ” ازدواج” از سوی پسر اگر هم صورت گیرد، با مخالفت خانواده اش روبرو میشود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند. بنابر این، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنها نوعی ساز و کار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رهائی از اضطرابی است که در نتیجه عمل بر خلاف قواعد و هنجارهای خانواده و جامعه صورت میگیرد.بهترین روش ایجاد ارتباط در پرتو اصول دینی است که خانوده پسر از خانواده دختر خواستگاری کنند و تحت نظارت والدین و گاهی هم روانشناس خانواده تحقیقات و شناخت اولیه صورت پذیرد تا از خصوصیات یکدیگر مطلع شوند.
- انگیزه جنسی: از انگیزه های دیگر ارتباط دختر و پسر بهره وری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرهنگی در انحطاط شدیدی به سر میبرند، بیشتر دیده میشود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، همه ی ارزشهای خانوادگی و فردی خود را قربانی میکنند و دست به رفتاری میزنند که برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقی میشود. چنانچه این ارتباط های ناپسند منجر به رابطه جنسی بین دختر و پسر شوند مشکلات زیادی را برای دختر که قربانی اصلی این رابطه است به دنبال می آورد، اشتغال ذهنی در باره این موضوع که مبادا این ارتباط برای او در آینده مشکل ساز باشد تعادل روانی او را به نحو چشمگیری بر هم میزند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل میکند که به تناسب بافت خانوادگی اش از شدت و ضعف برخوردار خواهد بود.
- توهم قدرت و جاذبه: یکی دیگر از انگیزه های دوستی با جنس مخالف این است که پسران یا دختران داشتن دوست دختر یا پسر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور میکنند و همینطور یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب میآورند. اما طولی نمی کشد که متوجه میشوند این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده به قیمت از دست دادن بسیاری از جاذبه ها و قدرت های اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده و در نتیجه دوستی ها به پایان میرسند و حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیائی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.
- پناه جوئی به یکدیگر: دختران و پسرانی که مورد بی محبتی در خانواده قرار میگیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و در این زمینه خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف در صدد کسب رضایت و یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آنها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناهگاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند.
اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق دوستی بین خود جستجو میکنند هیچگاه حاصل نمی شود، زیرا این روابط پنهانی و به دور از چشم خانواده صورت میگیرد. به همین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراهم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمل کنند تا این روابط از چشم دیگران پنهان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن هستند را خنثی خواهد کرد.
ارتباط با جنس مخالف، بخصوص اگر رابطه ای خارج از محدوده اخلاق و دستورات دینی باشد. آثار و تبعات زیان باری به دنبال دارد به همین دلیل باید دارای شرایطی{جهت خواندن مقاله کلیک کنید} باشد