اگرچه احساس ارزشمندی ضعیف ممکن است بدون ارتباط با موضوع دیگری، یک مشکل خاص باشد؛ اما گاهی ممکن است قسمتی از مشکلی بزرگتر باشد. احساس ارزشمندی ضعیف اغلب با مشکلات جسمانی دیگر همراه است مانند سردردهای مزمن یا ورم مفاصل یا مشکلات روان شناختی مانند اضطراب و افسردگی. تقویت احساس ارزشمندی یه هنگام مواجهه با یک بیماری یا نقص جسمانی و برای آمادگی به منظور غلبه بر مشکلات دیگر، عنصر بسیار مؤثری است.
چنانچه از یک بیماری جسمانی یا دردهای عضلانی رنج می برید، شاید بهتر باشد علاوه بر مراجعه به یک متخصص، با روان شناس نیز مشورت کنید. شاید مشاور و روان شناس معالجتان تشخیص دهند که بهتر است ابتدا روی احساس ارزشمندی خود کار کنیدتا بهتر بر مشکلات جسمانی غلبه کنید.
چه چیز باعث احساس ارزمندی ضعیف می شود؟؟
نخستین چیزی که ممکن است باعث تضعیف احساس ارزمندی شما شده باشد، نحوه تربیت و پرورشی است که از آن برخوردار بوده اید. اولین تجربه ها در خانواده و مدرسه شکل می گیرد؛ احساس و برداشت ما نسبت به این که کیستیم و چقدر ارزش و اعتبار داریم. دوره مودکی که در آن انتقاد، طرد و شکست های پی در پی در رسیدن به اهداف غیر واقعی وجود داشته باشد، باعث تضعیف و رشد نیافتن احساس ارزشمندی می شود. درست مثل قایقی که بخواهد با یک پارو پیش رود.
دومین چیزی که باعث تضعیف احساس ارزشمندی می شود، اشخوار افکار بیهوده و ناکارامد است. اگر مدام خود را درمانده و ناتوان خطاب کنید، به سوی تجربه بدبختی پیش خواهید رفت. در این صورت، هربار تصور کنید فردی بی صلاحیت و ناتوان هستید، مدام خود را با افراد دیگری مقایسه خواهید کرد که به نظر موفق تر و شایسته تر می آیند. اغلب افکار ما کمک می کند احساس ارزشمندی خود را حفظ کنیم. اما حتا یک فکر نامربوط و بیهوده نیز می تواند احساس ارزمندی ما را تحت الشعاع قرار دهد.
سومین چیزی که باعث احساس ارزمندی ضعیف می شود، واکنشمان به افکار بیهوده است. این نوع واکنش در واقع سبک و شیوه ای است که از کودکی آن را کسب کرده ایم و آن گونه پرورش یافته ایم. ما غالبا می کوشیم بدون توجه به نحوه تربیتمان و بدون شناسایی هجوم افکار بیهوده، بی مهابا پیش برویم، در حالی که شناسایی توانایی های خود را که اولین گام در کسب احساس ارزشمندی فراموش کرده ایم . گاهی تا مرز درهم شکستگی و خستگی جان فرسا به هر دستاویزی چنگ میزنیم.
[custom_posts_slider_2 category=”کودک و نوجوان”]